معنی داروفروش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
داروفروش. [ف ُ] (نف مرکب، اِ مرکب) دوافروش:
چه خوش گفت یکروز داروفروش
شفا بایدت، داروی تلخ نوش.
سعدی.
کسی که شغلش داروفروشی است، فروشندۀ دارو، دوافروش،
صیدلی
صیدلانی
(صفت) آنکه دارو را بفروش رساند دوافروش.