معنی داستان گوی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

داستان گوی. (نف مرکب) قصه پرداز. حکایت گوی. قصه گوی:
چون برآن داستان غنود سرم
داستان گوی دور شد ز برم.
نظامی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر