معنی دایره کشیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دایره کشیدن. [ی ِ رَ / رِ ک َ د] (مص مرکب) خطی گرد کشیدن. صورت دائره رسم کردن. || شکل دایره بر کاغذ و جز آن احداث کردن. || رسم کردن دایره ای بر صفحه ای و نوشتن اسامی عده ای بر دور آن و استعانت جستن از کمک فقیری یا دستیاری در امر خیر دیگری در بالای آن.
- دایره برای فلان کشیدن، گردنامه و نامه ٔ توزیع او را ترتیب دادن. گردبرگرد آن نوشتن یا جمع کردن مالی برای فقیری. دائره ای کشیدن و اسامی عده ای از اغنیا را نوشتن تا بی تصور تقدم وتأخر هر کدام مبلغی را تعهد کنند. برای فقیری اعانه جمع کردن:
یک لب لعل کی از بوسه مرا سیر کند
بهر من دایره ای کاش نکویان بکشند.
وحید.
رجوع به دایره درین معنی شود. || برآوردن و نواختن دایره، ساز معروف. بیت زیر شاهد این معنی و موهم معنی قبل است:
در بزم زمانه بی نوایم، ای کاش
مطرب ز برای من کشد دایره ای.
سلیم.
کشید دایره صد ره ز طوق قمری سرو
رعونت از قد موزون او گدائی کرد.
تأثیر.

فرهنگ فارسی هوشیار

خطی گرد کشیدن، شکل دایره بر کاغذ احداث کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر