معنی دایر کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دایر کردن. [ی ِ ک َ دَ] (مص مرکب) گردان ساختن. براه انداختن. بگردش داشتن. بقرار سابق باز بردن. || آباد کردن. معمور کردن. آبادان کردن. || رواج دادن و رایج کردن. || تأسیس کردن. بوجودآوردن. || متعلق و وابسته کردن.

فرهنگ معین

به گردش انداختن، آباد کردن. [خوانش: (~. کَ دَ) [ع - فا.] (مص م.)]

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر