معنی دایو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دایو. (اِخ) دهی از دهستان خورش رستم شاهرود شهرستان هروآباد. در 7هزارگزی باختری هشجین و دویست هزار و پانصد گزی شوسه ٔ هروآباد به میانه. با163 تن سکنه. آب آن چشمه. محصول آنجا غلات و میوه. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آنجا مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
حل جدول
شیرجه زدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.