معنی ددری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ددری. [دَ دَ] (ص نسبی) منسوب به ددر. || آنکه بیرون خانه دوست دارد. کودکی که میل دارد به کوچه و خیابان رود. || زن شایق به گردش در کوچه و بازار. زن که به خانه های کسان رود تباهکاری را. زن که به کار بد رود به خانه های غیر. زن بدعمل. زن تباهکار.

فرهنگ معین

کودکی که میل دارد غالباً به کوچه و خیابان رود، کنایه از: زنی که گاه گاه از خانه به در رود و با مردان بیگانه درآمیزد، شخص هرزه و بدعمل. [خوانش: (دَدَ) (ص نسب.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) کودکی که میل دارد غالبا به کوچه و خیابان برود، زنی که گاه گاه از خانه بدر رود و با مردان بیگانه در آمیزد، شخص هرزه و بد عمل.

فرهنگ عوامانه

شخص هرزه و بدعمل را گویند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر