معنی درخت سنبه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

درخت سنبه. [دِ رَ سُم ْ ب َ / ب ِ] (اِ مرکب) مته. مثقب. پر ماه. (ناظم الاطباء). درخت سنب. رجوع به درخت سنب شود. || پرنده ای است سبزرنگ که با منقار درخت را سوراخ کند. (برهان). مرغی است که درخت را بسنبد یعنی سوراخ کند. دراسنب. داربرد. دارکوب. (از آنندراج). سرفه. (مهذب الاسماء). || نوعی از زنبور سیاه که چوب را سوراخ کند. (برهان) (از شرفنامه ٔمنیری). || منقار مرغان. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(~ِ سُ بِ) (اِمر.) نک دارکوب.

فرهنگ عمید

دارکوب

حل جدول

دارکوب

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) پرنده ایست که با منقار درخت را سوراخ کند. دارکوب، نوعی زنبور سیاه که چوب را سوراخ میکند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر