معنی دستبند زدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دستبند زدن. [دَ ب َ زَ دَ] (مص مرکب) بند و حلقه بر دست کسی نهادن. او را مقید کردن:
بند بر دست من کمند زده
من بر افلاک دستنبد زده.
نظامی.
|| حلقه زدن. پره زدن. دایره بستن:
گرد آن بزمه ٔ پرندزده
کبک و دراج دستبند زده.
نظامی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر