معنی دسی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دسی. [دَس ْی ْ] (ع مص) کم شدن. (از منتهی الارب). ضد زَکْو، یعنی گوالیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دسو. دسوه. و رجوع به دسو و دسوه شود. || ناپاک بودن و پلید گشتن. || بی دین بودن. (ناظم الاطباء).
حل جدول
کم شدن، پوشیده شدن
گویش مازندرانی
قرض، وام، اهلی، کار با دست
پیشنهادات کاربران
یک دهم
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.