معنی دلیل آوردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دلیل آوردن. [دَ وَ دَ] (مص مرکب) استدلال کردن. ادلاء. استدلال. برهنه. (منتهی الارب). برهان آوردن. حجت آوردن:
ندارد کسی با تو ناگفته کار
ولیکن چو گفتی دلیلش بیار.
سعدی.
حل جدول
استدلال
فرهنگ فارسی هوشیار
فرنودآوردن گواه ظوردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.