معنی دوانقی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دوانقی. [دَ ن ِ] (اِخ) لقب منصور ابوجعفر عبداﷲبن علی بن عبداﷲبن عباس است.گویند چون به خلافت رسید گفت: خواهم مالی به اهل کوفه بخشم از زن و مرد و خرد و بزرگ، چون مال بخش کردندبه هر تن پنج درم رسید از این رو او را دوانقی نام دادند و پس از آن برای باره ٔ کوفه از هر تن چهل درم بقهر بازستد. (یادداشت مؤلف). رجوع به منصور شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر