معنی دوختنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دوختنی. [ت َ] (ص لیاقت) قابل دوختن. درخور دوخت. رفوپذیر. وصله پذیر.شایسته ٔ رقعه زدن. (از یادداشت مؤلف):
این خرقه ٔ صدپاره ٔ ما دوختنی نیست.
؟
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.