معنی دودلی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دودلی. [دُ دِ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی دودل. ارتیاب. شک ورزیدن. دودل بودن. دودله بودن. تردید. تردد. تعلل. شک. ذبذبه. تذبذب. شک و تردید. مردد بودن. (یادداشت مؤلف):
ادبم مکن که خردم خللم مبین که خاکم
ببر از نهاد و طبعم دودلی و ده زبانی.
نظامی.

حل جدول

تشکک

شک، ریب، تشکک

ایهام

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌ثباتی، تذبذب، تردد، تردید، حیرت، شبهه، شک، وسواس،
(متضاد) قاطعیت

پیشنهادات کاربران

ابهام

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر