معنی دود زدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دود زدن. [زَ دَ] (مص مرکب) دود برآمدن. دود بیرون زدن. دود بیرون شدن چنانکه از لوله ٔ بخاری. || برآمدن فتیله ٔ چراغ و غیره تا آنجا که شعله با دود برآید: چراغ دود می زند. (یادداشت مؤلف).
- دود بیرون زدن، بیرون شدن دود. بیرون آمدن دود. برآمدن دود. بلند شدن دود. (یادداشت مؤلف).
|| بوی دود گرفتن (طعام). (از ناظم الاطباء). راه یافتن دود به درون دیگ و طعم و بوی آن گردانیدن. بوی دودگرفتن طعام. درآمدن دود در دیگ و رنگ و بوی غذا را بگردانیدن. دودزده شدن. (از یادداشت مؤلف).
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) دود کردن: }} چراغ دود میزند . {{
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.