معنی دوزی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دوزی. (حامص) مرکب از («دوز» ماده ٔ مضارع دوختن +«ی » پسوند حاصل مصدر) اما همیشه به صورت مرکب آید، چنانکه: رودوزی، تودوزی، ته دوزی، بخیه دوزی، خامه دوزی، ملیله دوزی، پیراهن دوزی. چادردوزی، پرده دوزی، زیردوزی، زردوزی، پولک دوزی و جز آن. (از یادداشت مؤلف). رجوع به ماده ٔ «دوز» و ترکیبات آن در جای خود شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر