معنی دوز و کلک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دوز و کلک. [زُ ک َ ل َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) توطئه. حیله. نیرنگ. اسباب چینی. توطئه چینی. حقه بازی: با هزار دوز و کلک خانه را از دست من خارج کرد. (یادداشت مؤلف).
- دوز و کلک چیدن، توطئه چیدن. کلک جور کردن. (یادداشت مؤلف).
حل جدول
نیرنگ و توطئه
فرهنگ فارسی هوشیار
خدعه و نیرنگ (اسم) توطئه. یا دوز و کلک جور کردن حقه ای سوار کردن توطئه کردن. حقه بازی. یا دوز و کلک جور کردن حقه بازی کردن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.