معنی دوستی داشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دوستی داشتن. [ت َ] (مص مرکب) دوست بودن. محب و یار بودن. محبت داشتن. مودت و محبت داشتن. (ناظم الاطباء): مشاخله؛ با کسی دوست خالص داشتن. (منتهی الارب). تولی، دوستی داشتن با کسی. (تاج المصادر بیهقی). خلال، دوستی داشتن با کسی. (دهار). || عشق داشتن. || رفاقت نمودن. || دوستی کردن. عهد مودت بستن. (ناظم الاطباء).

حل جدول

مراوده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر