دچار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
دچار. [دُ] (اِ) دو چار. دو چهار. ملاقات کردن. رسیدن دو کس بهمدیگر بیک ناگاه و یا بی خبر. (برهان). تصادم ناگهانی دو تن بهم. رسیدن به ناموافقی یا جانوری درنده یا امری ناملایم. || (ص) گرفتار. مبتلی.
(دُ) (اِ.) برخورد ناگهانی، تصادم ناگهانی.
(~.) (ص.) گرفتار، مبتلا.
گرفتار، مبتلا،
* دچار شدن: (مصدر لازم)
گرفتار شدن، مبتلا گشتن،
به درد و مرض یا امری ناملایم مبتلا شدن،
[قدیمی] به شخص ناموافق برخورد کردن،
دستخوش، گرفتار، گریبانگیر، مبتلا، مقید، برخورد، تصادم
دچار مبتلا
گرفتار، مبتلا