معنی دیشب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
دیشب. [ش َ] (ق مرکب، اِ مرکب) (از: دی + شب)، شب گذشته. شب پیش از روزی که در آنند. دوش. بارحه:
دیشب گله ٔ زلفش با باد همی کردم
گفتاغلطی بگذر زین فکرت سودائی.
حافظ.
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم.
حافظ.
- امثال:
دیشب همه شب کمچه زدی کو حلوا.
شب گذشته،
دوش، پرندوش
دوش، دوشین، دوشینه،
(متضاد) امشب
شب گذشته
دی