معنی ذخیره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

پس انداز، اندوخته، جمع ذخایر، آن که می تواند در صورت غیبت یا کناره گیری عضوی از یک گروه جانشین او شود، آن که به خاطر به وجود آمدن نیاز جنگی به خدمت در ارتش فراخوانده شود، (کن.) معلومات، افکار، (کن) پول

فرهنگ عمید

هر چیزی که برای روز مبادا نگه ‌دارند، آنچه آماده سازند برای وقت حاجت، پس‌انداز، اندوخته، ستنج،

حل جدول

پستایى

رزرو

پس انداز

پس انداز، رزرو، اندوخته، توشه، تهیه، تدارک

اندوخته

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اندوخته

کلمات بیگانه به فارسی

اندوخته

مترادف و متضاد زبان فارسی

اندوخته، پس‌افت، پس‌انداز، پستا، تدارک، توشه، تهیه، ذخر، رزرو

فرهنگ فارسی هوشیار

چیز نهان کرده، پس افت، نهاده

فرهنگ فارسی آزاد

ذَخِیرهَ، برگزیده- پس انداز0- مهمات جنگی از فشنگ و گلوله و مواد منفجره و آنچه که برای ادامه کار سلاح های آتشین لازمست (جمع:ذَخائِر)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری