معنی ذخیره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پس انداز، اندوخته، جمع ذخایر، آن که می تواند در صورت غیبت یا کناره گیری عضوی از یک گروه جانشین او شود، آن که به خاطر به وجود آمدن نیاز جنگی به خدمت در ارتش فراخوانده شود، (کن.) معلومات، افکار، (کن) پول
هر چیزی که برای روز مبادا نگه دارند، آنچه آماده سازند برای وقت حاجت، پسانداز، اندوخته، ستنج،
پستایى
رزرو
پس انداز
پس انداز، رزرو، اندوخته، توشه، تهیه، تدارک
اندوخته
اندوخته
اندوخته
اندوخته، پسافت، پسانداز، پستا، تدارک، توشه، تهیه، ذخر، رزرو
چیز نهان کرده، پس افت، نهاده
ذَخِیرهَ، برگزیده- پس انداز0- مهمات جنگی از فشنگ و گلوله و مواد منفجره و آنچه که برای ادامه کار سلاح های آتشین لازمست (جمع:ذَخائِر)