معنی رئال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رئال. [رِ] (ع اِ) ج ِ رأل. ستارگان. (آنندراج) (منتهی الارب). کواکب. (اقرب الموارد) (از متن اللغه). || ج ِ رأل، بچه ٔ شترمرغ یا بچه ٔ یکساله ٔ آن. (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (از متن اللغه).

فرهنگ عمید

واقعی، حقیقی،

حل جدول

واحد پول برزیل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر