معنی رابعه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رابعه. [ب ِ ع َ] (اِخ) دختر ثابت بن الفاکهبن ثعلبه ٔ انصاری از قبیله ٔ بنی حطمه. ابن حبیب او را در زمره ٔ کسانی که با پیغمبر بیعت کرده اند آورده است. (الاصابه قسم اول از جزء هشتم ص 78).

حل جدول

نخستین زنی که پس از استیلای عرب به فارسی شعر گفته است

اولین زنی که پس از استیلای عرب به فارسی شعر گفته است

نخستین زنی که پس از استیلای عرب بفارسی شعر گفته است

فرهنگ فارسی هوشیار

مونث رابع چهارمی، از نام های تازی دختر چهارم

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر