معنی رابه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رابه. [ب َ] (اِخ) نهری است در لهستان در ناحیه گالیسی که از شمال کوههای کارپات سرچشمه میگیرد و بسوی شمال شرقی جریان می یابد و بعد از طی مجرایی بطول 130 هزارگز (130 کیلومتر) برودخانه ویستول میریزد. (ازقاموس الاعلام ترکی).

رابه. [ب َ] (اِخ) خرابه ای است در سوریه در ایالت بلقای و در 75هزارگزی شمال شرقی قدس. در زمانهای گذشته مرکز معابی ها بود و به رباط معاب شهرت داشت در دوره رومیان تعمیر شد و به «آکروپلیس » موسوم گردید پاره ای از ستونهای آن باقی است. (از قاموس الاعلام ترکی).

رابه. [راب ْ ب َ] (اِخ) قصبه ای است در سودان (نوبه) در ساحل چپ نیجری و در 125هزارگزی بیده. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.

فرهنگ معین

(بِّ) [ع. رابه] مادراندر، زن پدر.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) مادراندر زن پدر. مونث راب: زن پدر زن بابا مامندر

فرهنگ فارسی آزاد

رابَّه، مادر ناتنی- زن پدر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر