معنی راحتی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
راحتی. (ح َ) (حامص) (مأخوذ از راحت عرب و یاء مصدری متداول در زبان فارسی) آسایش. (آنندراج).
- کفش راحتی، دم پایی.
|| طشت متوضا. (آنندراج). || چراغی است که پایه ها دارد وآن را چراغپایه ٔ راحتی گویند. (آنندراج).
راحت بودن،
(صفت نسبی، منسوب به راحت) ویژگی آنچه در استفاده از آن، آسایش وجود دارد: لباس راحتی،
(اسم) نوعی مبل،
(اسم) = راحتالحلقوم
آسایش
آسانی
آرامش، آرمیدگی، آسایش، آسودگی، خاطرجمعی، رفاه،
(متضاد) تعب، ناراحتی
آسو گونه ای از کفش
رامش