معنی راحت رسان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

راحت رسان. [ح َ رَ /رِ] (نف مرکب) آسایش دهنده. (آنندراج):
گر زخم یافته دلت از رنج بادیه
دیدار کعبه مرهم راحت رسان شده.
خاقانی.
بر سر رگهای بازوی رباب
نشتر راحت رسان آخر کجاست.
خاقانی.
دوست بود مرهم راحت رسان
گرنه رها کن سخن ناکسان.
نظامی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر