معنی رادیوتراپی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(~. تِ) [فر.] (اِمر.) درمان بیماری با استفاده از پرتوهای نافذ مانند پرتوهای ایکس و آلفا و بتا و گاما که یا از دستگاه تابیده می شوند یا از داروهای حاوی مواد نشان دار شده ساطع می شوند، پرتودرمانی (فره).

فرهنگ عمید

معالجۀ بعضی بیماری‌ها با اشعۀ ایکس یا تشعشعات دیگر، پرتو‌درمانی،

حل جدول

پرتو درمانی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پرتودرمانی

کلمات بیگانه به فارسی

پرتودرمانی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر