معنی راست برآمدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
راست برآمدن. [ب َ م َ] (مص مرکب) راست روییدن. راست و مستقیم نمو کردن: نیکی و بدی سال اندر جو پدید آید که چون جو راست برآید و هموار، دلیل کند که آن سال فراخ بود و چون پیچیده و ناهموار برآید تنگ سال بود. (نوروز نامه). شعنبه؛ راست برآمدن شاخ گوسپند سپس آن پیچ خورده مایل شدن آن بجانب گوش. (منتهی الارب). || درست آمدن. موافق آمدن.
- راست برآمدن کار، بر مراد شدن کار. موافق آمدن کار. سر و سامان گرفتن کار.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.