معنی راندمان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

راندمان. [دِ] (فرانسوی، اِ) بهره ٔ کارکرد. نتیجه ٔ کار و کوشش. میزان موفقیت در کار. بازدِه. ضریب انتفاع. (واژه های فرهنگستان).

فرهنگ معین

(دِ) [فر.] (اِ.) کارکرد، نتیجه کار.

فرهنگ عمید

کارکرد، بازده،
(فیزیک) نسبت کار مفید یک دستگاه به مقدار انرژی که در آن به‌ کار می‌رود، بازده،

حل جدول

نتیجه کار

بازده

کارکرد

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

بازده، بهره وری

کلمات بیگانه به فارسی

بهره وری

مترادف و متضاد زبان فارسی

بازده، حاصل، عملکرد، کارآیی، کارکرد

فرهنگ فارسی هوشیار

میزان و موفقیت در کار، بازده

پیشنهادات کاربران

بیلان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری