معنی رداس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
رداس. [رَدْ دا] (ع ص) مرد سنگ انداز. (حاشیه ٔ ص 207 دیوان ناصرخسرو):
خرد و جهل کی شوند عدیل
برز را نیست آشنا ردّاس.
ناصرخسرو.
فرهنگ معین
(رَ دّ) [ع.] (ص فا.) مرد سنگ انداز.
حل جدول
مرد سنگ انداز
فرهنگ فارسی هوشیار
سنگ انداز (صفت) مرد سنگ انداز.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.