معنی رزرو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رزرو. [رِ زِرْوْ] (فرانسوی، اِ) اندوخته. (فرهنگ فارسی معین) (لغات فرهنگستان). ذخیره. (یادداشت مؤلف) (فرهنگ فارسی معین). || یدکی. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

یدک، (در بازی های تی می) بازیکنی که در مواقع لزوم با نظر مربی جانشین بازیکن اصلی تیم شود. ذخیره (فره)، آن چه که برای استفاده کسی کنار گذاشته می شود. [خوانش: (رِ زِ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

اندوخته، ذخیره، پس‌انداز،

حل جدول

ذخیره

ذخیره کردن

مترادف و متضاد زبان فارسی

پس‌انداز، ذخیره، یدکی

فرهنگ فارسی هوشیار

ذخیره، پس انداز

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر