معنی رصد راندن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رصد راندن. [رَ ص َ دَ] (مص مرکب) رصدبانی کردن. رصد گرفتن. (از یادداشت مؤلف):
شناسایی که انجم را رصد راند
از آن تخت آسمان را تخته برخواند.
نظامی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر