معنی رقبه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رقبه. [رَ ب َ / ب ِ] (ع اِ) رقبه. اطراف و نواحی و پیرامن. || حصار. || میدان. || حیطه. (ناظم الاطباء).
- از رقبه ٔ اطاعت خارج شدن، از پیرامون اطاعت و از حیطه ٔ تصرف بیرون شدن. (ناظم الاطباء).
- در رقبه ٔ اطاعت، یعنی در حیطه ٔ تصرف. (ناظم الاطباء).
|| زمینی که نزدیک به آب باشد. (غیاث اللغات). رجوع به رَقبَه شود. || اراضی متعلق به ده. (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات): اگر رقبه خلل یابد از اوقاف جبران بکنند. (راحه الصدور ص 67).

فرهنگ معین

گردن، بنده، غلام، مِلکی که به کسی سپرده می شودکه تا پایان عمر از آن بهره ببرد. [خوانش: (رُ) [ع.]]

فرهنگ عمید

[جمع: رِقاب] گردن،
[جمع: رقبات] [مجاز] ملک و زمینی که به کسی داده می‌شود که تا عمر دارد از آن بهره و فایده ببرد،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ نگهبانی، ترس، بی فرزندی، خود ساختگی خود بزرگی ‎ تله ی پلنگ، زمین بی سود زمین بی بهره ‎ بن گردن، برده، زمین ده، دارندگی زمین، زمین ورستادی (اسم) گردن جمع رقاب رقبات، بنده غلام، زمین و ملکی که به کسی داده شود که مادام العمر از آن بهره مند شود، حق مالکیت نسبت به زمین، از زمان صفویان ببعد }} رقبه {{ در زبان فارسی بمعنی چند ده واقع در چند بلوک یا ناحیه و مخصوصا دههایی که مجموعا تشکیل یک واحد از املاک موقوفه را میدهد بکار رفته.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر