معنی رمنده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
رمنده. [رَ م َ دَ / دِ] (نف) رم کننده. آنچه یا آنکه خوی رمیدن دارد. جانور رموک: اوابد؛رمندگان. (ربنجنی). رجوع به رمیدن شود:
رمنده ددان را همه بنگرید
سیه گوش و یوز از میان برگزید.
فردوسی.
آنکه میترسد و میگریزد، رمکننده،
گریزان، رموک، نافر
گریزان، نافر، وحشی، رموک
رم کننده
(اسم) آنکه رم کند کسی که بترسد و بگریزد، آنکه به سبب نفرت احتراز کند.
وحشی طبع
رمان
شمنده