معنی رنجاندن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
رنجاندن. [رَ دَ] (مص) رجوع به رنجانیدن شود.
فرهنگ عمید
رنج دادن، به رنج انداختن، آزرده ساختن: چو دانی که بر تو نمانَد جهان / چه رنجانی از آز جان و روان (فردوسی: ۴/۴ حاشیه)،
حل جدول
ازرده ساختن، به رنج انداختن
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) رنج دادن آزردن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.