معنی رنجبر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رنجبر. [رَ ب َ] (نف مرکب) کارگر. صنعتگر. پیشه ور. اهل صنعت. زحمت کش. (ناظم الاطباء). رنج برنده. آنکه رنج برد. محنت کش. رنج بردار. رجوع به رنج بردار شود.

فرهنگ معین

زحمتکش، کارگر. [خوانش: (رَ بَ) (ص فا.)]

فرهنگ عمید

زحمت‌کش،
کارگر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

زحمت‌کش، کارگر

فرهنگ فارسی هوشیار

کارگر، صنعتگر، پیشه ور، زحمتکش

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر