معنی رنگ رم کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رنگ رم کردن. [رَ رَ ک َ دَ] (مص مرکب) رنگ پریدن. رنگ رفتن. رنگ گسیختن.رنگ برخاستن. رجوع به همین ماده ها شود:
رنگ گلهای چمن بس که ز شوقت رم کرد
سبزه ای بال نیفشاند که طاوس نبود.
میان ناصرعلی (از بهار عجم).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر