معنی رهش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
رهش. [رَ هَِ] (اِمص) اسم مصدر از رهیدن و رستن. عمل رهیدن. (یادداشت مؤلف). رجوع به رهیدن و رَستَن شود.
رهش. [رِ هَِ] (اِ) کنجد کوفته.ارده. سِمسِم کوفته. سمسم مطحون. (یادداشت مؤلف). کنجد آس کرده. (از دهار). رجوع به رهشه و رهشی شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.