معنی روادید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

روادید. [رَ] (اِ مرکب) عبارت و امضایی است که نوشته ای را دارای اعتبار می سازد مانند روادید کنسول روی گذرنامه ها. ویزا.

فرهنگ معین

(رَ) (اِمر.) امضاء یا عبارتی که نوشته ای را تأیید کرده و به آن اعتبار می بخشد.

فرهنگ عمید

اجازه‌نامه‌ای همراه با مهر و امضای نمایندۀ یک کشور که به خارجیان برای ورود به آن کشور داده می‌شود، ویزا،

حل جدول

ویزا

مترادف و متضاد زبان فارسی

جواز، ویزا

فرهنگ فارسی هوشیار

عبارت و امضائی که نوشته را دارای اعتبار کند، ویزا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر