روانه گردیدن در لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

روانه گردیدن. [رَ ن َ / ن ِ گ َ دی دَ] (مص مرکب) روانه شدن. رجوع به روانه شدن شود:
نماند خوف اگر کردی روانه
نخواهد اسب تازی تازیانه.
شیخ شبستری.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر