معنی روز درنگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
روز درنگ. [زِ دِ رَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از روزقیامت است. (برهان قاطع) (از آنندراج):
کجا دیزه ٔ تو چمد روز جنگ
شتاب اندر آرد بروزدرنگ.
فردوسی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.