معنی رژه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
رژه. [رَ ژَ / ژِ] (اِ) ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند. (ناظم الاطباء). ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند و آنرا رزه پهنا نیز گویند. (آنندراج) (برهان). امام. (نصاب الصبیان). امام. زیج. ریسمان کار. (یادداشت مؤلف). و رجوع به رزه شود. || طناب بود. (لغت فرس اسدی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ نخجوانی) (فرهنگ اوبهی) (از شعوری ج 2 ص 15). || شریطه یعنی ریسمانی که دو سر آن رابه جایی نصب کنند و بروی آن جامه و لنگی و مانند آن اندازند. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از برهان). بند که جامه بدان افکنند تا خشک شود. (دهار) (از شعوری ج 2 ص 15). ریجَه (در تداول اهالی خراسان):
جامه درافکند در رژه چو درآمد
پس به تماشای باج زی شجر آمد.
نجیبی (از آنندراج).
و رجوع به رزه شود. || رزه. (ناظم الاطباء). همان رزه است. (انجمن آرا). || حاشیه و سجاف و لبه و کناره. (ناظم الاطباء). || بجای کلمه ٔ فرانسوی دفیله اختیار شده. (لغات فرهنگستان). عبور صفهای سربازان از برابر فرمانده. دفیله. (فرهنگ فارسی معین).
صف، رده، عبور صف های سربازان از برابر پادشاه یا فرمانده. [خوانش: (رَ یا رِ ژِ) (اِ.)]
(نظامی) عبور صفهای مرتب سربازان از برابر پادشاه یا یکی از امرا و فرماندهان بزرگ ارتش، دفیله،
[قدیمی] رده، صف،
برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال 1933 میلادی
عبور سربازان از برابر فرمانده
سان، مارش، مشق
(اسم)، ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند رزه پهنا، ریسمانی که دو سر آن را بر جایی بندند و بر آن جامه و لنگی و رختهای شسته اندازند تا خشک شود سازو، عبور صفهای سربازان از برابر فرمانده دفیله.