معنی رکع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رکع. [رُک ْ ک َ] (ع ص، اِ) ج ِ راکِع. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به راکع شود.

رکع. [رُ ک َ] (ع اِ) ج ِ رُکعَه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به رکعه شود.

رکع. [رَ] (ع مص) گزیدن مار. (المصادر زوزنی). گزند مار و کژدم. (یادداشت مؤلف).

حل جدول

گزیدن مار

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ خم کردن، نیازمند شدن، لغزیدن، به روی در افتادن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر