معنی ریاکاری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ریاکاری. (حامص مرکب) عمل و صفت ریاکار. (یادداشت مؤلف). رجوع به ریاکار شود.
فرهنگ عمید
عمل ریاکار،
حل جدول
تزویر
مترادف و متضاد زبان فارسی
تزویر، تظاهر، تملق، دورویی، سالوس، ظاهرنمایی، نفاق
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.