معنی ریخت و پاش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ریخت و پاش. [ت ُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) در تداول عامه، خرج زیاد. برج. (از یادداشت مؤلف). مصرف کردن. اسراف ونفله کاری. گشاده دستی و سخاوت کردن. (از یادداشت مؤلف). مصرف کردن. اسراف و نفله کاری. گشاده دستی و سخاوت کردن. افراط کردن در پذیرایی. مهمانی مجلل کردن. (از فرهنگ لغات عامیانه). خرجهای متفرقه. (فرهنگ فارسی معین). || کارهای درهم و برهم. || اداره ٔ امور مختلف خانه. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

کارهای در هم و بر هم، زیاده روی در خرج. [خوانش: (تُ) (مص مر.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

اسراف و تبذیر

پیشنهادات کاربران

حیف و میل

حیف و میل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر