معنی ریمان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ریمان. [رَ ی َ] (ع مص) فراهم آمدن سر جراحت از به ْ شدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). فراهم آمدن سر جراحت. (المصادر زوزنی). || مهربانی کردن. (دهار) (المصادر زوزنی).
حل جدول
ریاضیدان معروف آلمانی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.