معنی ریمناکی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ریمناکی. (حامص مرکب) چرکینی. پلیدی. ناپاکی. لوث. آلایش. کثافت. آلودگی. (ناظم الاطباء). دنس. چرکنی. شوخگنی. (زمخشری). طمث طبع. دنس. (منتهی الارب). || فراهم آمدگی چرک در زخم و جراحت. (ناظم الاطباء).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.