معنی ریوه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ریوه. [ری وَ/ وِ] (اِ) مخفف گریوه است که کوه کوچک و پشته ٔ بزرگ باشد. (از ناظم الاطباء) (برهان) (از فرهنگ جهانگیری). مخفف گریوه. (فرهنگ فارسی معین). در فرهنگ جهانگیری و به تبع آن در برهان اشتباه کرده اند و آن ریوه است که به تازی تل و پشته ٔ خاک را گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از یادداشت مؤلف):
غم چه آمد در کنارش کش به عشق
از سر ریوه نظر کن در دمشق.
مولوی.
|| مکر و فریب و حیله. (ناظم الاطباء) (ازبرهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج) (از انجمن آرا). || افسون. (ناظم الاطباء) (از برهان).

ریوه. [ری وَ / وِ] (اِخ) نام پسر کیکاوس. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از آنندراج) (از انجمن آرا) (از فرهنگ جهانگیری). رجوع به ریو و ریونیز شود.

ریوه. [ری وَ / وِ] (اِخ) نام رودخانه ای در هندوستان. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

پشته، گریوه، مکر، حیله،

فرهنگ عمید

گریوه

ریو

فرهنگ فارسی هوشیار

پشته، تپه، تل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر