معنی زبان ریختن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
زبان ریختن. [زَ ت َ] (مص مرکب) زیاد حرف زدن. (فرهنگ نظام). انواع ادله و استحسانات برای اقناع او گفتن. همه نوع گفتنی ها را گفتن. انحاء التماس ها را کردن: هزار زبان ریختم تا کمی راضی شد. اینقدر زبان نریز.
فرهنگ معین
(~. تَ) (مص ل.) (عا.) چرب - زبانی کردن، با چرب زبانی درخواست خود را مطرح کردن.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) زبان بازی کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.