معنی زبان گرفته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
زبان گرفته. [زَ گ ِ رِ ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) الکن و گنگ و آنکه در زبان وی لکنت باشد. (ناظم الاطباء). شکسته زبان. الثغ. الکن. ابکم:
مرغان زبان گرفته یک سر باز
بگشاده زبان سوری و عبری.
منوچهری.
فرهنگ عمید
کسی که هنگام حرف زدن زبانش میگیرد، الکن،
[مجاز] خاموش، ساکت،
حل جدول
الکن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.