جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی زبدین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زبدین. [زَ] (اِخ) از قراء صیدا. قریه های دیگری نیز بدین نام وجود دارد. (از ملحقات المنجد).

زبدین. [زَ] (اِخ) از قراء کسروان در لبنان. (از ملحقات المنجد).

زبدین. [زَ] (اِخ) از قراء دمشق. (از ملحقات المنجد).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
زبدین: زبدین. [زَ] (اِخ) از قراء صیدا. قریه های دیگری نیز بدین نام وجود دارد. (از ملحقات المنجد). زبدین: زبدین. [زَ] (اِخ) از قراء کسروان در لبنان. (از ملحقات المنجد). زبدین: زبدین. [زَ] (اِخ) از قراء دمشق. (از ملحقات المنجد).